هزاره ها در طول تاريخ باشکوهشان هرگز يک قوم ترسو نبودند و زير بار ظلم نرفتند و فقط در دوره معاصر با شکست از عبدالرحمان حرامزاده دچار انفکاک و هزيمت شدند که ان هم دلايل خاص خود را داشت, بعد از شکست ايران در نبرد هرات و جدايي هزارستان از ايران بريتانيا تصميم به تغيير در ترکيب جمعيتي منطقه زد زيرا:اکثريت جمعيت از مرو تا وزيرستان باکستان و سين کيانگ چين و کشمير از قوم هزاره بود که فارس زبان و شيعه مذهب بودند لذا احتمال اتحاد مجدد انها با ايران صددرصد بود که باعث احتمال استيلاي ايران بر هند ميشدند از طرفي خود هزاره ها هم سابقه حکومت بر بخشهايي از هند را داشتند لذا با نسلکشي انها و جايگزين کردن انها با سگ هاي بشتون(همان افغانها) اين احتمال را از بين برد و از طرف ديگر قومي را همسايه ايران کرد که از لحاظ مذهبي و قومي از ايران نفرت داشتند که اثر اين قضيه را در نابودي استان سيستان و بلوچستان با بستن رود هيرمند بر ايران توسط اين فاشيستها و صادرات گسترده مواد مخدر به ايران قابل لمس است