سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات جالب وشیرین وخواندنی

حضرت استاد محمد زکی ورسی +خاطرات مدرسه واستاد زکی ورسی

         حضرت استاد محمد زکی ورسی :

ورس بامیان علما و دانشمندان فراوان را درخود جا ی داده است که سال ها عمر شریف شان را  صرف تعلیم وتربیت شاگردان درمکتب اهلبیت علیهم السلام نموده اند مانند آیت الله سید علی بهشتی ورس و مانند علامه وآیت الله حسین فاضل و .... وازآن میان حضرت آیت الله محمد زکی حفظه الله تعالی می باشد که این عالم فرزانه یکی از شخصیتهای  کم نظیر شیعه  به حساب آمده وسالیان متمادی  درمقام ارجمند تدریس تکیه زده و صدها نفر شاگرد درطریق هدایت مکتب امام صادق علیه السلام  به جامعه تحویل داده اند .

استاد محمد زکی حفظه الله درنجف اشرف با زحمات فراوان و تلاش ها بی وقفه درحضور حضرت آیت الله العظمی خوی و.... توانیست مدارج علمی و کمالات انسانی را طی کند وحَتّی کتاب کفایة الاصول را درجوارملکوتی حضرت امام علی علیه السلام تدریس نمودوبعدازمدتی  با کوله بارازعلم و تقوی ازنجف  راهی دیار خود یعنی سفید غوورس  میگردد و کرسی تدریس را در نقطه نقطه شیوقول ورس قرارداده وسفره ی با کرامت علم واخلاق  که برگرفته از همجواری مولای متقیان بدست این استاد فرزانه آمده پهن میکند  که  صدها طلبه علم  از هر گوشه دیار شیعه نیشین به سوی چراغ فروزان که  پهنه این دیاررا روشن ساخته بود به سوی این  استادفرزانه راهی شدند.تا ازنورپاک اهلبیت که ازدل پاک استاد  به زبان اوجاری می شود به قدرامکان بهره مند گردند .

  و طلاب علم دور وجود با برکت حضرت استاد پروانه وارگرد هم آمدند با وجود که فقر وتنگ دستی مناطق شیعه نیشین را کاملا احاطه داشت ، با همان وضع دشوار، شاگردان استاد ازخرمن علمی استاد  به قدرتوان مستفیض گردند  شاگردان استاد  فرصت ها را غنیمت شمرده درسرمای زمستان و حسینیه به حسنیه و منطقه به منطقه جا ی مناسب یافته از این دریای تقوی  وفضیلیت بهره هابرده اند  .

استاد محمد زکی حفظه الله پایگاه  علمی  را درشیوقول ورس بنیان نهاد واخلاص و تقوی استاد با عث شد که خداوند متعال درخرمن علمی اوبرکت عنایت فرماید لذا دانشمندان بزرگ که استاد پایه سنگ علم آن هارا بنیان نهاده  اکنون درحوزه علمیه قم و مشهد و کابل و سفید غو و ..... مشغول به فعالیت های علمی و اجتماعی و خدمت رسانی به مردم درد کشیده افعانستان هستند .

  استادمحمد زکی( که خداوند وجود اورا حفظ کند) درسالهای تدریس شان برای اینکه شاگردان استاد جای مناسب برای یاد گیری علم نداشتند قلبا دررنج بود ولی چاره ی جزتحمل این همه سختی  ومشکلات را نداشت زیرا فراهم کردن جای مناسب هم بودجه ی  لازم را میخواست و هم افراد .

 تااینکه بعداز سال ها رنج وزحمت وتغییر  مکان ،ٌ‌ خداوند متعال به دست با اخلاص  استاد بزرگواراین توانای را قرارداد که مدرسه علمیه را که آرزوی دیرینه استاد بود تأسیس نماید .وتإسیس چنین جایگاهی با آن وسعت ، امکانات ، زیبایی قطعا دشواریها وهزینه هایی سنگین را دربرداشته که استاد با زحمات شبانه روزی ویاران توفیق آماده سازی چنین مکان را پیدانمود که الان مدرسه علیمه ولی عصرعلیه السلام چون نگین زیبا درتارک سرزمین سفید غو(شیوقل) میدرخشد،این نگین فروزان هم افتخارمردم باایمان شیوقل است وهم که بهترین مصداق صدقه جاریه، وذخیره پربرکتی برای حضرت استاد محمد زکی خواهد بود . 

استاد محمدزکی که خدا حافظ اش باشد دارای کمالات انسانی است که درون اش ازسجای اخلاقی و تقوای الهی و پرهیز ازمحرمات موج می زند به قسمی که مرد م  سفید غو بلکه هرکسی که قدرآشنایی با استاد دارد  کاملا شفته و شیدای استاد می باشند ،اگرچه من سالها حضورعالمان دینی را درک کرده ام وسجایا وکمالات شان را مشاهده کرده ام  ولی هرگزمانند او راندیده ام.

      که برخی خصوصیات استاد را که خود راوی  بلاواسطه هستم شرح میدهم  :

  1- استاد درسن کهولت درزمین مزروعی خود که خیلی مشقت داشت مشغول کاربود یعنی نانی که برای خانواده وفرزندان خود تهیه می کرد از دست رنج خود ش بود ، وروزی پدرم ازحضورش پرسید : استاد شما چرا ازمدرسه گندم و مواد ارتزاقی برای خانواده نمیاورید ؟ استاد فرمود : که تاکنون این کاررا نکرده ام وحالا هم می ترسم که اگریک بار اوردم بعدا عادت کنم !.

  2 - درمدت  که من درک حضور این عالم فرزانه را داشتم غیبتی و حرف ناروای درباره کسی اززبان استاد نشیندم واو حتی با دشمنانش هم  درغیاب حرفی ناروای  به زبان جاری نمی کرد. به عبارت روشن تراینکه : ایشان برزبان خویش  تسلط داشت اگرچه این زبان  خیلی هارا وحتّی نخبگان را بیچاره ساخته ،که پیامبرخدا فرمود : انچه انسان رابه صورت به جهنم می اندازد ، محصول زبان است 

3 - ایشان کاملا به تمام قوای درونی خود مسلط بود وهرگز عمل که خلاف شرع باشد از ایشان دیده نه شد .

4 - استاد بسیار کم حرف میزد ولی سخنان پرمعنی و دارای مفهوم عمیق .

5 - استاد تکبرنداشت ودربرابرهمگان یکی نواخت بود .

   6- مردم به شدت به استاد علاقه مندبودندازعالمانیکه که مردم آن سامان  به عدالت و تقوایش  باورداشتند همین بزرگوار بود .اگرچه سفید غو(شیوقول ) یکی ازمناطقی است که به کثرة العلما ءمعروف است ولی با این کثرت هیچ یکی دراشتهارعدالت وتقوی وفضیلت به این اندازه نمی رسید ، جاذبه دل ها با این کیفیت، مخصوص این عالم ربانی بوده ،بلکه شهرت فضیلت ایشان ازساحه سفیدغو نیزتجاوزکرده تمام ورس وبامیان ومناطق شارستان مارا نیزدربرمی گرفت وهرگاه نام این بزرگواردرمیان می آمد عالمان وارسته شارستان بی اختیارزبان به تحسین گشوده واظهارمدح ومجداورا می کردند. 

7- وقت استاد درمدرسه می امد هم بی کار نمی نشست و او مرتب مشغول مطالعه یاکار های مدرسه بود حتی درختان و زراعت های مدرسه را آب یاری می کرد .ایشان مردی سال خورده وناتوان بودبااین حال دست ازکاروتلاش برنمی داشت که این رفتارشائسته هم درسی خوبی برای شاگردان وهم کاروتلاش باعث طراوت روح وران می شود .

8 - استاد عصبانی نمی شد. اگرچند ،این امردرظاهرساده به نظرمی رسد ولی ملکه شدن این خٌلق سالهاتمرین وپشت کارمیخواهد، وهرکسی به این خصیصه دست یافته باشد ،میداند که برای بدست آوردن این سجیه چه سختی ورنج را باید تحمل کرد؟!

9- تعصب نداشت یعنی منطقه برای استاد مطرح نبود که برخی شاگردان استاد از جاهای دیگر مانند بهسود وشارستان درمدرسه استاد مشغول کسب علم بود .یا به عبارت دیگراینکه : استاد برای تعالی بیرق مکبت امام صادق علیه السلام سالها مهاجرت وتحمل دوری وطن کرده وحالا کوله باری ازتجارب را باخود آورده وبدرستی دانسته که خدمت به این خاندان منطقه وقریه ، مکان نمی شناسد حتّی اگربه نیت درست به دجله هم اندازی خدمت ضائع نگشته ثمرخواهد داد.

10- استاد آدم خاکی وبدون تجمل بود و همواره لباس ساده و زندگی ساده داشت . دوستان !ساده زیستی وپرهیزازتجملات وجلوه های دُنیوی برچند گونه است : یکی دست رسی برایش میسرنیست وفقروتنگ دستی درزندگی اش حاکم است ،که این ساده زیستی اجباری است که زیادفضیلتی نیزندارد . ویکی ساده زیستی است که دارد ازبخل وکثرت گرایی بوجودآمده که این نه تنها فضیلتی ندارد بلکه ازاخلاق نکوهیده ی شرع است . واما کسی دارد ومیتواند صرف کند ولی دیگران را برخود مقدم میدارد یا احتیاط می کند که شبه ی دراین مصرف وجودنداشته باشد ، این فضیلت وکرامت و شرافت است .استاد زکی دارای این گونه اخلاق بود که شاگردان مدرسه را خرج میداد و آسایش آن هارا  فراهم می ساخت ولی بالباس ساده وعمامه کهنه ، لباس زاهدانه وکُت بَرَگ زندگی می کرد.

11- استاد عالم بود که به ان عمل می کرد .که این ویژگی استاد را ازسائرین متمائز ساخته بود وقلوب مریدان را مجذوب نموده ، که حتّی قومندان های ساحه شیوقل را مشاهده می کردم که کارشان جنگ واسلحه وحمله بود  ولی درمقابل استاد مانند کودکی سربراه قرارمی گرفتند . این برخی ویژه گی های استاد فرزانه یعنی استاد محمد زکی بود .