سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات جالب وشیرین وخواندنی

ساوه خاطرات 6+ ساوه ساوه + درد دل یک مهاجرافغانی ساوه + مهاجرین

        ساوه 6                 شورای ملی ایرانیان آمریکا معتقد است که جمعیت ایرانی‌آمریکایی بیش از یک میلیون نفر است     1(برخی گزارش‌ها جمعیت ایرانیان در جنوب کالیفرنیا را به تنهایی تا نیم میلیون نفر گزارش کرده‌اند[2]. یک مطالعه غیر رسمی در ام آی تی نیز این تعداد را در جنوب کالیفرنیا 600?000 نفر ذکر کرده‌است.[3] در حالیکه آمارهای رسمی تعداد ایرانیان در کل ایالت کالیفرنیا را کمتر از 160 هزار نفر عنوان کرده‌است.[4]

ایرانیان آمریکایی در مقام والایی مثل معاونت وزیر در دولت ایالات متحده هم خدمت نموده‌اند.[ [5] در حال حاضر، ارشدترین سیاست‌مداران ایرانی در آمریکا عبارتند از:


این افراد قسمت اندکی ازمردمان ایران هستندکه درامریکاه به مقامات دولتی دست یافته اند وهمین چندنفر برای شاهد مطلب من کافی است ، که عرض کنم درکشورکفرستان  مسلمانان مهاجروآواره که ازسرزمین اسلام وایران وارد شده اند  این گونه زندگی می کنند وازامکانات آن کشوربهره مند هستند.ودرتمام مراکزدولتی وغیردولتی مانند بومی آن سرزمین درپست های مهم برگزیده شده اند  ودررفاه وآسایش به سرمی برند .


 وامّا پسرپانزده ساله من درسال 1391درساوه استخرشهید چمران رحمه الله  ودوجوان ساوه ای  وقت اورا تنها می بینند بلافاصله دونفری به وی حمله برده  اورا به شدت به لبه استخرمی کوبند والان دوسال است که ازدرد کمرمی نالد وما به قدرتوان مالی مان به دکترهای قم وساوه می چرخانیم. تاهنوزآثاربهبودی حاصل نگردیده ، واگرکوچکترین اعتراض کنیم ، جواب این است که :( اگرخوشت نمیاید بروبه کشورت افغانی .)یا می گویند:  مگر مابراتان دعوت نامه فرستادیم که آمدی حالا پررو بازی درمیاوری افغانی ؟ !!


2- نام کشورما افغانستان است که تبعه آن کشور افغانستانی خوانده می شود زیرا به نام ویا صفت که یایی نسبت اضافه کنیم همان نام اصلی محفوظ می ماند مانند ایران وکه فردی منسوب به آن ایرانی خوانده می شود ، وافغانی منسوب به افغان است نه افغانستان ، بلکه یک نژادی  ازآن کشوربه نژاد افغان معروف است وحالا درایران بازاین نسبت را تخفیف داده رسیده به اَفِ .داخل خیابان ودرمعابربرای اینکه تحقیرکنند به جوان شیعه آواره اَفِی صدامی کنند . وسربازان یک نفرافغانی را که کارت معتبرازوزارت محترم کشوردارد ، کارتش را توقیف می کنند که تا چند افغانی بدون کارت به من نشان ندهی ازکارت خبری نیست .

3- گرفتاری ورنج افغانی را فقط خدای متعال میداند واگرکسی واقعه را به مقامات محترم هم برساند ، جواب می دهند : که قانون اجازه نمی دهد ، یا به من مربوط نمی شود . یامی فرمایند : مدرک داری ؟ ازاین جهت هرگرفتاری که پیش بیاید فقط درد را به درون نگه میداریم ودم درنمی اوریم مثلا پسرم درمدرسه شهید چمران ساوه در س می خواند ومعلم عربی وقرانش می دانیست که پدرش ملاّ است وپسرم راوقت صدا می زد می گفت : تُولَه ملّا بیا ، توله ملا برو ، توله ملا درس بخوان .

هرروزپسرم این گفته معلم عربی را به من می گفت  ، ومنی پدر چه می توانیستم بگویم ؟ اگرجرئت کنم وبگویم ، جواب فقط همین است که خوشت نمیاید بروبه کشورت افغانی !!!

5-    افغانی ها چه سنّی وچه شیعی 95/100روزه می گیرندونمازمی خوانند ، اگرچه قبلا 100/100 نمازمی خواندندو روزه می گیرفتند ولی حالا کاهش یافته اند . به هرحال درسال 1391دراراک برای گرفتن کارت رفته بودیم ماهی رمضان بود وهوابه شدت گرم، لحظه ی درافتاب گرم تشنگی به سراغ روزه دارمی رفت .

 ده ها نفرافغانی را درآفتاب نیمه روز عمدا درصف قرارداده بودند درحالیکه درکناردیوارسایه بود و اگریکی بلند می شد به سایه می نشست وهرچه به دهان شان می رسید می گفتند .فحش ودشنام وتوهین وتحقیر. آیا روا است که روزه داران را به جرمی افغانی بودند درافتاب گرم نیمه روزدرصف چند ساعته قراردهند .

برادر ! هزاران درد است به کدام شان بپردازم وبه کی بگویم ؟ ازکی بنالم ، فقط آن دعای که درمفاتیح برای حصول فرج آمده زمزمه می کنم که حالا بازگمان کنم که مبایل خدا هم آنتن نمی دهد وهمان دعا نیزازاجابت افتاده ، ضاقت الارض ومنعت السماء وانت المستعان والی المشتکی وعلیک المعول فی الشدت والرخا .

بقول سید جمال که هنگام ازسفراروپا برگشت گفت :ازاروپا آمده ام ولی اسلام را آن جا دیدم ومسلمانی ندیدم واین جا مسلمانان را دیدم ولی اسلامی ندیده ام .

یا بقول قرآن کریم که درابتدایی سوره عبس می فرماید : عَبَسَ وَتَوَلّی * اَن جَائَه الاَعمَی * وَمَا یُدرِیکَ لَعَلَّه ُ یَتَزَکَّی . یعنی با چهره عبوس وترش برخورد کردوروی برگردانید زمانیکه مردنابینایی وارد شد ،چه میدانی که شاید آن مردنابینا پاک گردد ودنبال پاکیزه گی باشد .

ه عبارت دیگر:شاید همین افغانی اهانت شده پاکیزه باشد که تو  از  وی روی برمی گردانی یا اهانت می کنی ، وشاید بندگان درست وصالح باشد   وبندگان راستین خداکه علامت ونشانه ی درپیشانی ندارند.

 وگاهی گفته می شود که چرا رئیس جمهوری افغانستان امریکایی است وچرا امریکاه این قدردرکشورافغانستان نفوذ دارند ؟

جواب خیلی روشن است واگرایران نیزکودکان مهاجررا به مدرسه میگرفتند ودردانشگاه ها قبول می کردند و مهاجرین درس می خواندند درمدت سی سال مهاجرت ازسه میلیون مهاجریکی میلیون تحصیل کرده متخصص وارد افغانستان می شد الان تمام مراکزدولتی افغانستان مال ایران بود والان رئیس جمهورووزیران ازایران بودند وهیچ دغدغه امریکا را نداشتند و بقول مرحوم امام خمینی امریکا هیچ غلطی نمی کردند .

 ولی ولی ازمدرسه اخراج شان کردند وتحقیر شان کردند و درکوره پزی های آجر ودرسنگ بری ها درحالت پنهانی با هزاران ترس ووحشت ریش ها سفید شد و قدّها کمان گردید وحالا که بازمی گردیم بی سواد، جاهل ، تحقیرشده وباهزاران داغ درون می رویم.


 وامّا ( همین اخراج شده ها ) می بینندکه ازکفرستان وازامریکا همه مهندس وانجینر وباسواد ودکتر بازمی کردند ، تمام پست های دولتی اشغال کردند ومهاجرین که ازایران بازگشته اند فقط آجرپزی بلدند ،

درافغانستان مهاجرین ازنقطه نقطه دنیا برگشته اند همه باروحیه های سالم و دلهای شاد وزندگی مرفّه و کارهای مناسب وامّا مهاجرین که ازایران بازمی گردند بی سواد باروحیه های خراب وهروقتیکه به صورت اش بنگری فقط چشم ها شان را پایین می اندازند وبه زمین خیره می شوند خیال می کنند که آن جا نیزسربازان امام زمان هستند فورا دستگیرشان می کنند والان است مورد توهین واهانت قرارمیدهند .

وهرچه بخود نهیب می زنند که این جا کشورخودت است واین جاسربازان امام زمان نیستند واین جا را حت باش دیگه تحقیروتوهین نیست بازعادت کرده اند همان ضعف وبیچاره گی را بروزمیدهند .



 


ساوه ساوه + خاطرات ساوه + شهرستان ساوه +سید اسحاق درساوه + امام

 

 

 

 

           

ساوه خاطرات 1

ساوه از شهرهای استان مرکزی و ساوه یکی از شهرها و مناطق باستانی بازمانده از دوره ساسانی است که در اواخر دوره ساسانی و در اوایل دوره اسلامی یعنی سال 22 هجری.

 ساوه از شمال به شهرستان زرندیه و استان قزوین از جنوب به شهرستان تفرش و استان قم و از شرق به استان تهران و قم و از غرب و جنوب غربی به استان همدان و شهرستان کمیجان محدود می‌گردد.

وساوه بزرگترین شهرصنعتی کشورایران را دارد، به این خاطر ، مهاجرین زیادی ازشهرهای دیگربدین سو مهاجرت کرده ورحل اقامت گزیده اند .

شهرستان ساوه دارای اقلیم نیمه خشک با تابستانهای گرم و زمستانهای کمی سرد نامگذاری شده است .

این شهرچندین تن ازفرزندان امام کاظم علیه السلام وامام زاده گان دیگر را دربرگرفته است ، ازجمله : 1- حضرت سید اسحاق بن موسی الکاظم ، که ضلع جنوبی شهرساوه واقع شده است وبنای قدیمی ،و در676هجری قمری تأسیس گردیده .2- امام زاده عبدالله بن موسی الکاظم که درحدود بیست کیلومتری جنوبی این شهرقراردارد گنبد این امام زاده به 900سال قبل برمی گردد .3- امام زاده حضرت هارون بن موسی الکاظم علیهما السلام که درده کیلومتری شرقی شهرساوه واقع شده است که بنّای آن دراواخرقرن هفتم میرسد ..

نیزامام راده گان دیگری مانند: 1-امام زاده حسین. و2- امام زاده بشیر.و3-امام زاده یحی بن زید معروف به سید ابورضا که ازنوادگان امام حسن مجتبی علیه السلام است . و4- امازاده سیدعلی اصغرکه ازنوادگان امام باقرعلیه السلام است . 5- امام زداد اسماعیل . 6- امام زاده یحی که درمحلّ پیغمبریا مدفون است .که احتمالا، این امامزاده گان حضرت فاطمه معصومه علیها السلام را همراهی میکردند .

دردرسال 200هجری قمری امام رضا علیه السلام به دستورمأمون عباسی به خراسان آورده شد ویک سال بعد خواهربزرگوارشان حضرت فاطمه معصومه علیها السلام برای دیداربرادر، ازمدینه رهسپارخراسان شد ودراین سفردور، گروهی ازبرادران وخدمتکاران به همراه حضرت فاطمه معصومه بودند (زیرا امکان پزیرنیست که آن حضرت بدون محارم ازمدینه تاخراسان بیاید ).

مردم ساوه درآن عصردشمنان سرسخت خاندان نبوت بودند، ازاین رووقت موکب حضرت معصومه وهمراهانش به ساوه رسید ، به آنان حمله کردندوجنگ سختی درگرفت ، برادران وبرادرزاده گان حضرت معصومه دراین جنگ به شهادت رسیدند ، حضرت معصومه مانند عمه اش زینب کبری علیها السلام وقتی که بدن های پاره پاره آن هارا که 23تن بودند دید ،به شدت غمگین گشته وبراثرآن بیمارشد [1]سپس روانه قم گردید ، ودرقم بیماری او ادامه یافت وپس از16یا 17روزرحلت کرد.

به نقل دیگرآمده که به اضافه ای ، شهادت محارم آن بزرگوار، حضرت فاطمه معصومه را مسموم کردند [2].

به اضافه اینکه: درتمام تواریخ که دراین باب نگاشته شده امده است که وقت دفن فاطمه معصومه علیها السلام کسی نبود که بدن اورا داخل قبرقراردهد ومردی مؤمن وکهن سالی به نام قادردرمیان تشییع کننده گان بود که به اوگفتند که جنازه دخترپیامبررا اوداخل قبرگذارد [3].

ازاین مطلب متواترنیزبرمی آید که :قطعاً دخترپیامبرخدا ازمدینه تا قم تنها نبوده ومحارم وبرادران وبرادرزاده گان نیزآن حضرت را همراهی میکردند ، وحالا هنگام دفن کجا رفتند ؟ وحتّی یکی شان نیزبه دفن خواهرشرکت نداشتند تا اینکه  پیره مردی بخواهد اورا داخل قبرگذارد!. این نیزنشان گراین مطلب است که فرزندان امام کاظم درسرزمین ساوه به شهادت رسیده اند .

نیزدرکتاب :(46مجلس پیرامون شناخت بهتراولیاء نعم، نویشته عبدالحسین علیزاده ، ص 280 آمده که 23تن ازبرادران وبرادرزاده گان حضرت معصومه علیها السلام بدست مردم ساوه که درآن عصرازدشمنان سرسختی خاندان نبوت بودند به شهادت رسیدند وآن حضرت توسط زنی درساوه مسموم گردید [4].

به هرحال ، ما شعیان محلّ شهادت ومدفن  فرزندان پیامبرمان  را تقدیس کرده گرامی میداریم ، ساوه چه قتلگاه فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها باشد یا نباشد به حال ساکنان فعلی آن تفاوتی ندارد ،زیرا:

1- ازآن واقعه ی غم انگیز، مصیبت بار 1234 سال گذشته ومردم آن عصرربط به زمان حاضر ندارد به اضافه اینکه : نباید گناهی فرد یا افرادگذشته رابه اشخاصیکه ان تاریخ رااصلا ندیده اند، وآن زمان را درک نکرده اند، منسوب کرد ، حتِّی قرآن کریم گناهی شخصی به شخص دیگرمربوط نمی داند ، (وَلَاتَزِرُوا وَازِرَةً وِزرَاُخرَی. [5]   ونیزفرمود: مَن ضَلَّ فَاِنَِمَا یُضِلُّ عَلَیهَا وَلاتَزِرُوا وَازِرَةً وِزرَاُخرَی [6] . ونیزفرمود: لایحمل منه شیئ ولو کان ذاقربی [7] .

و2- درهرشهریا کشوری اتفاقاتی می افتند ،نباید آن را به تمام شهروکشورنسبت داد ،خصوصاً اینکه آن قضیه گذشته باشد ،مانند: مذهب بهائی های کافرکه بانی این مذهب ،سید علی محمد باب شیرازی اند ، که وی نام پدرش سیدرضا ومادرش فاطمه بیگم بود ، درمحرم سال 1235قمری درشیرازمتولد شد[8] ، مکتب بابی هارا تأسیس کرد ،اودرآغازکارفقط نیابت خاصّه امام زمان را ادّعا می کرد بعدهوای مهدویت به سرش زد وادّعای مهدویت کرد ، کم کم  رسالت وپیامبری را اعلان کرد[9] وبعد ادّعای حلول خداوند دروجود خود کرد وکتاب ییان را درزندان ماکوتألیف کرده قانون شریعت خود قرارداد . ونیزدختری به نام ام سلمه یازرین تاج متولد 1230هجری قمری دخترملامحمد صالح برادرکوچک ملامحمد تقی شهیدثالث قزوینی ، که اوزنی بود به غایت زیبا وصاحب جمال وهوس بازومقام شهرت طلب بود ، نزد پدروعموی اش درس خوانده بود وسید کاظم رشتی نیزمکتب انحرافی را درکربلا برای خود دست وپا کرد ه بود ورشتی زرین تاج را قرة العین خواند یعنی نورچشم .

    واین زن درتاریخ  1259ق به قصد دیداررشتی به کربلا رفت ولی قبل ازرسیدن قرّة العین رشتی ازدنیا رفته بود وامّا ازاین طرف ، سیدعلی محمد باب وقتی آوازه اورا شنید درباره او درکتاب خدای خود اورا این گونه تعریف کرد : یا قُرّةَ العَینِ اِنَّ اللهَ قَداَختَارَکِ لِنَفسِی . یعنی ای قرّة العین خداوند تورا برای خودش انتخاب کرده است . وقرة العین ادعای خلافت رشتی را کرد ، بعدا باب اورا به نام طاهره نام گذاشت .[10].

حالا میلیون ها نفردرایران وکشورهای دیگرپیرودارند وکتاب بیان اورا که آیات خداوندی خوانده مورد مطالعه و عمل قرارمیدهند . به عبارت دیگر، اینکه میلیون انسان توسط سید محمد علی با ب و میرزا حسینیعلی  بها به دین بهائیت رفت ودارد هرروزبه شمارایشان افزوده می گرددواسرار کشوراسلامی را درحیفا ی اسراییل که محل دفن باب می برند و هزاردرد سربرای مسلمانان اضافه می کنند .

3 – بعدازسید محمد علی با ب دوفرقه ی دیگرکه انشعاب ازمذهب باب هستند ، بوجود آمد که یکی فرقه بهایی که پیروان میرزا حسینعلی بها . دوم فرقه ازلی ها که پیروان میرزایحی معروف به صبح ازل است که این دونفرازنورمازندران بودند .[11]

به هرحال ، به جهت سید محمد علی باب یا به خاطراین برادرمازندرانی نمی شود که شیرازیها ومازندرانی ها موردمأ خذه قرارداد زیرا : که آن یک زمانی بودند ورفتندو ثانیا عمل آن ها چه ربط به مردم عامه دارد ؟ شگفت آوربلکه ابلهانه به نظرمی رسد که به خاطرشهادت فرزندان رسول خدا درساوه، مردم ساوه راموردحمله قرارقرارداد ،یابه خاطر رفتارباب شیرازی مردم شیرازرا ملامت کرد، یا به خاطرمذهب بهایی ها مردم مازندران را عتاب کرد یا به خاطر صدّام عراقی ها را نکوهش کرد و....

4- مادرعبیدالله بن زیاد ، آن جزثومه فساد وگناه وجرم ایرانی است به نام مرجانه که شهیدمطهردرکتاب خدمات متقابل اسلام وایران می نویسد :عبیدالله بن زیادنیمه ایرانی ومرجانه تمام ایرانی [12].

ونیزشهید مطهری درهمین کتاب می نویسد که دردریکی ازجنگ ها یکی ازنوادگان یزدگرد به نام (شاه افرید )به اسارت افتاد ولید بن عبدالملک شخصا بااوازدواج کرد وازاویزید بن ولیدبن عبدالملک معروف به یزیدناقص متولد شد که بعدا همین یزید ناقص خلیفه ای اموی است نسب به شاهان ایرانی می برد وقطعاازطرف مادرشاهزاده ایرانی است [13].

5 مردی به نام محمود افغان سال ها پیش به ایران حمله کرد، اگرچه این حمله ظالمانه بود وکشتاروقتل عام مردم اصفهان توسط این شخص، قطعا صورت گرفته است ، حالا کشتاراین آدم ربطی به سائر افغان ها ندارد ونباید این جنایت را هرروزبه رخ افغان ها کشید ، شبی درمسجد انقلاب ساوه مجلس باشکوهی بود، درحال یک سوم جماعت را  مهاجرین افغان تشکیل میدادند ، سخنران  دراثنای سخن ، به محمود افغان پیچید که گفت : همین افغانی های که سی سال است میهمان ماهستند به اصفهان حمله کرد چه وضع فیجعی به بارآورد وچه کشتاروقتل عام را براه انداخت  ؟و...

     اولا:  محمود افغان سالها پیش بوده ربط به این آواره گان که ، مظلومیت ورنج ودرد، تمام وجود شان را دربرگرفته وندای :( هل من ناصرینصرنی) ازحنجره ای حال شان لحظه لحظه به گوش جان میرسد . وثانیاً : یک فرد با لشکریانش این قضیه را بوجود آورده ،نباید به خاطرجنایت شمروعمربن سعد مردم کوفه را سرزنش ونکوهش کرد.

 محمودایران یعنی اقای احمدی نژاد درزمان قدرت وریاستش دراصفهان خطاب به مردم شریف اصفهان گفت : (شما مردم اصفهان باید افتخارکنید ، کسانی که سالها  پیش شمارا قتل عام کردند ، اکنون به گدایی درب خانه های شما ایستاده اند) .

آره ما به گدای درب خانه های مسلمان شریف آمده ایم که ، پیامبرخدا فرمود : مسلمان برادرمسلمان است ، نباید براوظلم کند، یا عیب اورا برملاکند، یا اورا رها کند، یا بنیان یا دیوارازبالاسراوببرد تابادبه اوبجهد مگربااجازه ورضایت او،اورابه بوی خوردنی نرنجاند ، چون غذا پزدوبوی غذا به اوبرسدباید نصیب اورا فراموش نکند، اگربرای کودکان خود میوه خرید وکودکان او دیدند باید بی نصیب نگذارد[14]  



[1]ریاض الانساب ص 160

[2]الحیات السیاسیه للامام رضا ، تالیف جعفرمرتضی عاملی ص428 وکتاب قیام سادات علوی ص161و168

[3]بحارج60ص 219

[4]26مجلس پیرامون شناخت بهتراولیاء نعم ص480و281به نقل ازریاض انساب

[5]سوره انعام آیه 162

[6] سوره اسرا آیه 15

[7]سوره فاطر آیه 18

[8]ادیان ومذاهب جهان تألیف سید صادق بنی حسینی مرندی ج 2ص 752

[9]ادیان ومذاهب جهان تالیف سیدصادق بنی حسینی مرندی ج 2ص 755

[10] ادیان ومذاهب جهان ج2ص 767و768

[11]ادیان ومذاهب جها ن ج2ص 814

[12]خدمات متقابل اسلام وایران . تألیف شهید مطهری ص 124

[13]خدمات متقبل اسلام وایران ، تالیف شهید مرتضی مطهری ص 123

[14]گزینه روض الجنان وروح الجنان ، تالیف احمد احمدی بیرجندی ازکتاب ابوالفتوح رازی