سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خاطرات جالب وشیرین وخواندنی

مردان نامی شهرستان دایکندی+ ابراهیم خان گاو سوار شهرستان دایکندی

  ((ادامه زندگی نامه مردی استقامت وپایدارهزاره محمد ابراهیم گاوسوار شهرستانی ))

محمد ظاهرشاه می روند ، حالا سالن ملاقات را که باپرده های مختلف سیاه  آذین بندی کرده بودند که علامت خشم اعلا حضرت همایونی بود !!!.

     اما گاوسوار بیدی نبود  که به این باد ها بلرزد ، وخشم شهنشاهی ، چندان برایش هراس انگیز وبااهمیت نبود ، دربرابرسوال ظاهرشاه عیاش که گفت : مگردولت وحکومت نبود که عریضه میکردی ؟ گفت : من قصد تصرف تاج وتخت شمارانداشتم بلکه میخواستم به حال رعیت توجه کنی ، مأموران شما ازاسب وقاطروالاغ هم روغن مالیه می گیرند ومردم بیچاره  هزاره با علف خواری روز گار میگذرانند ، ازمشکل انسانی خارج شده اند .تمام فرزندان زندگی خودرادربدل تحویل روغن شرکت شما فروخته اند .

       گاوسوار پس ازمدتی توقف به زاد گاه خویش باز گشت و4000هزار فرد مسلح همچنان تحت فرمان اوبود ، حکومت دوباره به شهرستان استقراریافت ولی صلاحیت وکاردانی نداشت ولی ابراهیم خان تاسال 1327زیربار حکومت نرفت .

             ابراهیم خان برای ادامه فعالیت ها ی سیاسی خویش ناگزیرازارتباط با افراد روشن فکر درکابل مستقرشد ، که حوالی سال های 28/1329با علامه بزرگوار سید اسماعیل بلخی روشن فکر متعهد ودرد دیده کشور  آشنا گردید،  که پس از آشنای کامل هردو بدین نتیجه رسیدند که گویی گمشده شان رایافته اند ، تفکرعالی شهید علامه بلخی ازاستقامت وشکست نا پزیری بدون همدم رنج میبرد که این رنج به خوبی هرچه تمام تربا وجود قهرمان شهرستان یعنی ابراهیم خان گاوسوار مرتفع گردید .

         وازین طرف نیز ریسک ، توانمندی فیزیکی وتهور گاوسوار ازاندیشه های منسجم وسیاسی که تکیه گاهی علمی ودینی کامل داشته باشد بی بهره بود که این خلاء را اندیشه عالی جهان شمول علامه شهید بلخی نام دار تکمیل کرد .

       بعد ازاین ارتباط وشناخت کامل همدیگربالاخره طرح کودتایی را علیه دولت عیاش و طاغوتی ظاهرشاه براه انداختند که افراد ی به جمع این دومبارز پیوست ، که برخی اعضای کودتا چیان نافرجام عبارتند از:

1-علامه بزرگوار وقهرمان دینی وسید شهید علامه اسماعیل بلخی رحمه الله  2- قهرمان ملی ومرد شجاعت وپیکار ابراهیم خان گاوسوارشهرستانی  و3-سید گوهرغوربندی و4-سید سرورلولنجی و6-خواجه محمدنعیم و7-محمد اسلم غزنوی و8-عبدالطیف چنداولی و9-سید سکندرمظفری و10- رجب علی خان چنداولی و11- دکتوراسدالله رئوفی و 12-عبدالغیاث کندک مشیرو13-خدانظرترجمان مزاری و14-محمد حیدرکندک مشر و15-محمد حسن لوامشرو16- گلجان وردک .


شهرستان دایکندی +مردان نامی شهرستان دایکندی + محمدعظیم بیک شهرست

شهرستان ما درطول تاریخ خاطرات بسیاری را درسینه پردرد خود پنهان کرده و این منطقه شاهدی عجیب ترین تحولات انسان های گوناگون ورفتارهای متفاوت بوده است که اگرتاریخ آن هارا ثبت کرده باشد یا نکرده باشد ولی درسینه این سرزمین درد کشیده وجود دارد .

           این سرزمین شاهد بزرگان هم بوده است که در خود اومتولد گردیده و رشد یا فته و برای مردم و ملت این سرزمین به پاخواسته واین زمین ناظر رشادت ها و صلابت ها مردان رشد یافته خود بوده که من برخی این مردان بزرگ را  دراین جا میا ورم  :

        1- محمد عظیم بیک شهرستانی          : این مرد بزرکترین سالار درمقاومت تاریخ ساز مردم هزاره دربرابر قشون ستم پیشه امیر عبدالرحمن بود اودر آغاز مقاومت با وعده های فریبکارانه آن امیر غدّار جانب حکومت را گرفت عبدالرحمن غدّار درظاهر برای خواباندن موقت شورش مردم ، به او رتبه سرداری داده  ، تا بزعم خود امیررتبه اوهمپایه خانواده سلطنتی باشد ، همچنین حکم رانی کل هزارستان را نیز به اوداد تا بیشتر سرگرم شود اما محمدعظیم بیگ وقت کشتارجمعی وقساوت وبیرحمی عمال وکارگزاران امیرمکاررا ازنظر گذراند بدین نتیجه رسید که عبدالرحمن با وجود شعارهای دروغین ووعده های نامردانه قصد نابودی وقتل عام دسته جمعی هزاره هارا دارد،‌  لذا درپایان سال 1308 جانب مردم را گرفت وبعد ازآن نقش محوری در مقاومت هزاره ها بازی کرد ، او درحدود 4000 نفر یا بقول یوسف ریاضی 12000 سرباز دراختیار داشت حتی امیرمکارهم به نفوذ واعتبار او درمیان مردم سلحشور مردم هزاره جات اذعان کرده ومیگوید : به عموم هزاره ها کمال نفوذ داشت ، لهذا به حسب دعوت او جمعیتی زیادی به مخالفت من برخاسته . او دراواخرسال 1309 تمام بزرگان وسران هزاره درگیزاب گرد هم آمده وعلیه عبدالرحمن پیمان اتحاد ویکدلی بستند ومحمد عظیم بیگ را بعنوان رهبر انتخاب نموده وبا اوبیعت کردند.اینکه برای نخستین بارسران جامعه هزاره دریک اجتماع بزرک قومی ومردمی به صورت انتخابی فردی را بعنوان سالار وسپهدار قوم برگزیدند ، خود مُبَیِّن برجستگی ودرایت وشایستگی فوق العاده میرمحمد عظیم بیگ را میرساند وهم به عیار پروری ومرد خیزی دیار شهرستا ن  اذعان واعتبار وشکوه این دیاررا صد چندان فزونی می بخشد . بالاخره این سردار رشید ودلاور در منطقه بنام دولتیارتوسط یکی از عمال ومزدوران عبدالرحمان بنام محمد خان تایمنی بافریب ونیرنگ به مهمانی دعوت شد ، در آن مهمانی آن شیر مرد را نا مردانه دستگیر و در اختیار حکومت قرار دادند ، از آنجا به هرات وبعد به کابل انتقال داده شده وبه قتل رسید . شاید این شیوه ای است که در دراز نای تاریخ بشریت روبا هان مکار وسود گرا، همواره ازاین رهگزر توانسته اند بر عیاران ومردان ارزش گر او والا تر پیروزی تفوق یا بند . بقول شاعر                                                      روباه بمکر حیله بشکسته مسکن شیر        شیر ژیان به زنجیر خون جکر نشسته   

  2- محمدنعیم بیک شهرستانی

یکی از مردان نامی شهرستان که بسیار گمنام مانده وهنوزبرای مردمان نجیب وطن ما معرفی نشده حاج نعیم خان شهرستانی  می باشد . دردوران امان الله خان یک بار دربرابر مظالم ستم پیشگان قیام والسوالی شهرستان را  به تصرف درآورد درمنطقه غاف همرای دولت ستم پیشه  که تعداد ازساکنین خود هزاره جات بودند ، جنگید ودولت را شکست داد ومناطق را تحت کنترل خویش درآورد چندین سال بعد درزمان  رجیم ستم شاهی ظاهرشاه اورا به بهانه مشوره با مکروحیله درمنطقه پنجاب بامیان طلب میکند وبعد بدستور حاکم محمد اکبر سندی آن شیرمردرا دستگیر وزنجیروزولانه نموده وهمرای دوپسرش بنام های اسلم خان وعسکرخان زندانی سیاسی ساختند .

پسرانش مدت 18 سال وخود او مدت 25 سال را درزندان گذراند ، اوبعد ازرهایی نیز نه تنها مستاصل نمیشود بلکه این بار هوشیارانه وخردمندانه تر به فعالییت می پردازد ، خیلی معروف کوچی سیاه پوش وآلوزی را ازساحات سه پای که چراگاه هاوزراعت های مردم را به بیابان لم یزرع  تبدیل کرده بودند بیرون کرد زمین های قوم میرغلام را که کوچی ها با مکروحیله وپشتوانه قدرت فاشیستی تصاحب کرده بودند با استفاده از روش خودشان پس گرفت ، بدین صورت که اول آنهارا میهمانی کرده وزندانی ساخت سپس قباله های ساختگی را از آنها گرفت ورهای شان ساخت تامجبور بخروج از منطقه شوند پس از خروج طفیلان عرصه زندگی مردم هزاره جات زمین ها را به صاحبان اصلی آ ن مسترد داشت . به ادامه آن دشت معروف دیمی زار زرد ایرگی را بمدت شش سال دعوا ومرافعه وکشمکش پس گرفت وبه خاطرهمین تلاش مردانه پاهایش را دردشت سردسیر ناهور برف می برد بعد ازآن نیز کوه معروف یعنی بند بزرک میان دایه وشهرستان را تصرف نمود ، حاج نعیم خان باوجود 25 سال حبس درزندان دژخیمان ستم شاهی بجای اینکه فرسوده شود جوهره توانمندی ودلیری خودرا به مقاومت های مردانه وقانون مند در پایان عمر بنمایش گذاشت .            (( اقباس شده از وبلاگ میرامور است   )