وبلاگ :
خاطرات جالب وشيرين وخواندني
يادداشت :
قسمت دوم خاطرات غم انگيز سيد وهزاره + سادات افغاني +سيد هاي افغا
نظرات :
0
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
احمدي
سلام سادات اوج هزاره ازاري لست من جايي رفتم که همه سادات بودند بعد همشون پشتشون رو به ما کردن که حتي به ما نگاه نکنند انگار ما اونجا نيستيم يا ارزش ديدن نداريم همين چند وقت پيش بود که يکي از سادات به هزاره ها گفت دختراي شما دنبال پسراي پشتون و تاحيک اند در حالي که خودم دختر سيد مي شناسم که به خاطر بودن با پسر ايراني گرفتنش سادات يعني ازار و اذيت مردم هزاره جدا از بمب گذاري سادات در دفتر اوا که خورشون بمب رو جاسازي کردن و بعد گفتن کار داعشه و يا کارها و انتحاري ديگه اي که ما خبر نداريمدکه براي بقيه اقوام و يا کشور همسايع که اين انتحاري ها رو مي کنند