شیخ احمد مطهری ساوه+خدمات مطهری ساوه+ساوه خاطرات +ساوه 2
خاطرات ساوه 2
حوزه علیمه : درمرکزکه معارف دینی وقرآنی آموزش داده می شود به آن مدرسه علمیه گفته می شود اگرچند مرکزبدین شیوه بوجود آمدبه مجموعه آن ها حوزه علیمه اطلاق می شود . به عبارت دیگر، مراکزکه پرورش وآموز ش علمایی دینی را به عهده دارند حوزه علمیه می گویند . چون زبان قرآن ورسول خدا وامامان معصوم علیهم السلام عربی است وعمده کاروفعالیت های حوزه ویان کتاب خدا واحادیث اند لذا باید نخست ادبیات عرب را به حدّنیازیاد بگیرند .
پس حوزیان درنخستین قدم به درس صرف ، نحو وادبیات می پردازند زیرا کلیدهدف شا ن یاد گیری زبان عرب است وامّا اصل مقصد آشنای به معارف قرآنی و درک صحیح ازسیره پیامبرخداوامامان علیهم السلام هستند لذا برای رسیدن به این هدف باید به چند علم دیگرنیزمتوسل شد ،مثلا : اصول فقیه وعلم رجال ،کلام، حدیث، تفسیر، تاریخ اسلام، منطقکه هریک این ها پلّه های مقصد به حساب می آید .
تابالاخره ،با آشنای درست به امورفوق به مرحله سطع عالی میرسند که آن می گویند : درس خارج ، که در این دوره حوزه ویان کتاب خاصی را آموزش نمیبینند و بلکه این دوره برای تمرین درس های گذشته است وتحقیق بر نظرات عالمان صاحب نظر تا مهارت نظریهپردازی را در علوم دینی است بدست آورند ، که درصورت تکمیل آن مجتهد میشوند. مجتهد کسی است که در فهم علوم دینی متخصص و صاحبنظر باشد.
حوزه ویان، با استفاده ازابزارهای که ذکرشد به سمت هدف رهسپارمی گردند ، ولی درحال حرکت فقط به همین ابزاراکتفانمی کنند ،بلکه درامورات مانند حفظ حدیث برای تبلیغ ، درس اخلاق وخودسازی نیزمی پردازند زیرا لازمه یک مبلغ خوب درگام نخست ، خودسازی ومتخلق به اخلاق امامان است .وگرنه ، کلام بی اثر، رفتاربی جاذبه ،استدلال متقلب گونه وشخصیت تنفرانگیزجلوه خواهد کرد.
حوزویان ، مهم ترین احیاگران سیره امامان علیهم السلام هستند که آب حیات معارف قرآن واهلبیت را به نفوس پژمرده وتشنه ی بنده گان می رسانند وبرخی بکرسی تدریس ، برخی برفرازمنبر، برخی با کتابت ونوشتاروبرخی با اخلاق شائیسته ، دل ها را به سوی فطرت پاک که همان معارف دینی است ، جذب می کنند .
امّا برخی قدم را فراترگذاشته، پایگاهی برای نشراین امرتأسیس می کنند وبدین وسیله جان های تشنه راسیراب می سازند ، مثلا مدرسه علمی یا مسجد بنیان می نهند یا برای طالبان علم وسیله رفاه را فراهم می آورند .
یکی ازاین هدایت گران راستین ،مؤسس مدرسه علمیه ولی عصر(ع) ساوه ، حضرت آیت الله شیخ احمد مطهری ساوه ای می باشد .
اومردی بود آزاد ازهرقید بند ی، که مصداق آیه شریفه : یا ایتها النفس المطمئنه ......خوشنود وسبکبار،آرام ومطمئن به سوی پردرگارشتافت وازاین دنیای محقر ، ازتعصب های جاهلیت عاری آزادانه به شوق لقای پرودگار به سوی ملکوت اعلی پروازکرد .
اومردعالم بود وعامل ، و اومرد صامت بود ولی بی تکلف ، واو مسؤل بود ولی متواضع ، واوفعال بود ولی بی تظاهر، واوعابد بود ولی مخلص، واو پرتلاش بود ولی کم توقع ، ذکر مدام این مرد حکایت از آیه کریمه الابذکرالله تطمئن القلوب میکرد .
اومردی بود که دنیا درنظرش الدنیا سجن المؤمن والجنة للکافر تجسم عینی می بخشید .خدای روح این مردی ملکوتی را همرای انبیای عظام و شهدای کربلا محشور گرداند .
(برخی خدمات این مرد وارسته که خدایش رحمت کند :
1- یکدوره سى جلدى به نام مستند تحریرالوسیله که یازده جلد آن به طبع رسیده است و بقیه در تحت طبع مىباشد. 2- طرحهاى رسالت در پیرامون مسئله خلاقت و زمامدارى 6 جلد که پنج مجلد آن در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام و یک جلد درباره امام حسن علیهالسلام به طبع رسیده است. 3- یکدوره روابط در جامعه اسلامى در ضمن 8 جلد که به چاپ رسیده است به شرح زیر: (1- رابطه اقتصادى عمومى 2- رابطه اقتصادى خانوادگى 3- تامین رابطه جنسى 4- کنترل رابطه جنسى 5- رابطه دوستى و محبت 6- رابطه وراثت و تربیت 7- رابطه ولایت و حکومت). 4- کتاب پیرامون علم پیامبر و امام صلى اللَّه علیهم در مسائل غیبى. 5- کتاب شفاعت 6- نماز جمعه و احکام آن 7- کتاب جهاد 8- کنگره اسلامى حج 9- هدف حکومت اسلامى آثار خیر و خدمات اجتماعى 1- بناء دو مدرسه در شهرستان ساوه بنام مدرسه الزهراء و مدرسه ولى عصر (ع). 2- پانزده دستگاه منزل براى رفاه طلاب و مدرسین حوزه علمیه ساوه. 3- مسجدى بنام ولى عصر عجلاللَّه فرجه در کنار میدان آزادى. 4- دعوت سه مدرس براى تدریس حوزه علمیه ساوه.
- اداره و تامین شهریه صد نفر از طلاب حوزه ساوه. 6- دفتر شهریه براى سادات مستحق ساوه و حومه آن. 7- صندوق قرضالحسنه بنام حضرت جوادالائمه علیهمالسلام در ساوه براى کمک به مستحقین. 8- دفتر نان براى تامین نان فقراء شهر ساوه و حومه آن. 9- تجدید بناء ساختمان مدرسه انقلاب در کنار مسجد انقلاب ساوه. 10- بناء کتابخانه حوزه علمیه ساوه در همان مدرسه در مرکز شهر. 11- تهیه زمین براى بناء خانههاى مسکونى براى افرادى که توان تهیه منزل ندارند. متاسفانه معظمله با این محاسن و اخلاق و محامد آداب و فضائل انسانى و ملکات فاضله و آثار و خدمات مبتلا به سرطان شده و در سن پنجاه و دو سالگى در روز اول ماه رمضان 1411 قمرى برابر بیست و هفتم اسفند ماه 1369 شمسى از دنیا رفته و در شهرستان ساوه در کنار مزار شهداء آن به خاک رفت رحمهاللَّه علیه.
ومهم ترین شاخصه که مرا مجذوب خود ساخته :
عدم عصبیت :
1- اکثرطلاب حوزه علمیه ساوه افغانی بودند که این عمل ازعدم تعصب این مرد وارسته حکایت دارد که برای او خدمت به اسلام مهم بود، ورکن کار اومکتب اهل بیت علیهم السلام بود، فرق نمی کردکه درکجای عالم باشد وفقط رضایت پروردگارهدف داشت ولی درچه زمان ودرچه مکان و درچه فردی به وقوع بپیوندد درنظرنداشت.
2- پیره مردی ساده ی افغانی سرپلی به نام ملارجب که حتّی مردم افغانی هم ازساده گی اش به اوتوجه ندارند ، این پیره مردمیگوید : روزها گاهی حضرت آیت الله مطهری درکنار من روی زمین می نشست وبا صدق دل به من می گفت : تو خیلی ازمن بهتری زیراتو درحال مهاجرت بدون کدام حقوق وچشم داشت مدام به نماز جماعت شرکت می کنی ..بازاین پیره مرد ساده میگوید : آقای مطهری خم می شد صورت مرا می بوسید .
3- دوست عزیزم اقای رمضان علی شرف پور که از برجسته ترین طلاب کابلی است میگوید : من همرای برخی طلبه ها به دری خانه ی حضرت آیة شیخ احمد مطهری رفتیم وقت مارا ازپشت بام دید که دم در ایستاده ایم ازهمان جا با پای برهنه آمد درراباز کرد وما عرض کردیم که استاد !شما باپای برهنه آمدید ؟ فرمود : نباید طلبه هارا دم درمنتظر گذاشت .( که حاکی از احترام ایشان به طلاب علومی دینی می باشد).
اینکه میگوید امام زین العابدین چند مردی فقیر که روی خاک نشسته بودند ونان خالی وجوی را روی سنگ به جای سفره گذاشته بودند و میخوردند که به امام تعارف کردند که بیایند باانان نان بخورند امام بلافاصله اجابت کرد وروی زمین نشست وباآنها هم غذاشد .
امام صادق علیه السلام فرمود : من تعصب عصبه الله بعصابة من النار(ثواب الاعمال ص474 یعنی هرکس تعصب ورزد خداوند پیشانی بند ازآتش برسراوخواهد بست .
رسول خدافرمود : من کان فی قلبه حبة من خردل من عصبیه بعثه الله یوم القیامة مع الاعراب الجاهلیه (نهج الفصاحه ص 81 ) یعنی هرکس به اندازه دانه ی خردل تعصب داشته باشد خداوند درروزقیامت اورا بااعراب جاهلیة محشور می گرداند.
اگرچه درشنیدن این امرآسان به نظر می رسد ولی موقع عمل ازهرکسی برنمی آید بقول شاعر:
هرعمامه به سری را تونگوآیت حق ریش عمامه دراین عصرزمان بسیاراست
ای بسااشخاص بارخت سفید بد ترازعمروعاص وازیزید
اگریک شیخ ایرانی درخیابان بایک نفرافغانی دوش بدوش راه رفت واگردرسینه بی کینه اش چیزی پدید نیامد واگرعرق شرمنده گی اززیرعمامه جریان پیدانکرد، آن قضاوت درست است .
داستان : الاغی به صحرا مشغول چرا بود که باران شدید ازآسمان باریدن گرفت والاغ درزیرباران به هرسو دوید ولی مأمن پیدا نکرد تا بالاخره باران بند آمد ، دید شیری ازدنیارفته گوشت اش بدرستی متلاشی گردیده فقط پوست شیرباقی مانده ، الاغ به جهت سردی هوا پوست شیرپوشید چند قدم این بروآن برراه رفت به چند آدم که دربیابان مشغول کاربودند رسید .
آدما ازدیدن الاغ که گمان کردند شیربه سمت شان می آید ،پا به فرارگذاشتند . الاغ ازفرارآنان جسورترشد به سمت آدم های دیگررفت وآن نیزپا به فرارگذاشتند ، تاکم کم الاغ تصمیم گرفت که اگرصدای ازخود ظاهرسازد ترس ووحشت بیشترایجاد می کند لذا به دهی وارد شد
مردم ازدیدن شیرهرکسی به سوی پناه گاه دویدند که ناگهان الاغ صدای عرعرش بلند کرد، همینکه مردم صدای عرعرالاغ را شنیدند دانیستند که پوست شیررا پوشیده .
پوست را ازجان اوکندند وپالان به پشت اونهادند.
به عبارتی دیگرآخوند که بیماری روحی و اخلاقی دارد وخودسازی نشده باشد وتأثیرمنفی اش خیلی بیشتراست ، زیرامردم لباس رسول خدا درتن او مشاهده می کنند واخلاق ورفتار آن بزرگواررا ازیک آخوند انتظاردارند ، اگرخدا ناکرده ، ازآخوند اخلاق نادرستسربزند ورفتارنادرست ببینند مانند اینکه : تکبربورزد ویا تند وعصبانی بشود یا دشنام به زبان جاری نماید ، مردم ازنظاره او عقائدش عوض می شود ،.